کد مطلب:50825 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:6

گنجینه پرسمان » متفرقه

چرا ائمه(ع)در باره علوم پايه مطالبي نفرموده اند يا اثري از خود باقي نگذاشته اند؟آيا دستور بوده يا كم اهميت بوده در حالي كه خيلي فرمول ها يا كشفها قبل از حضرت مسيح(ع)بوده

در اين رابطه چند نكته بايد مورد توجه قرار گيرد: الف) رسالت اصلي پيامبران و امامان چه بوده است؟ آيا پيشوايان دين موظف بوده اند كه: 1- درتمام زمينه هاي ريز و درشت مربوط به همه معارف و همه جوانب زندگي بشر جزء به جزء نظر دهند (نظريه حداكثرگرايي)؟ 2- يا تنهادر حوزه خاص كه مربوط به سراي آخرت و رابطه انسان و خداست راهنمايي كنند (حداقل گرايي)؟ 3- يا نه اين و نه آن بلكه افزون برموارد بند 2 برخي از معارف و جوانب ديگر مربوط به انسان كيهان و ... را نيز در تعاليم خود بگنجانند (حد وسط گرايي)؟ و اگر چنين است حدود آن تاكجاست و چگونه شناخته مي شود؟ اين مسأله يكي از مهم ترين مباحث دين شناختي عصر ماست و مربوط به حوزه قلمرو دين و فلسفه علوم اجتماعي مي شود. سوءال جناب عالي مبتني بر ديدگاه اول است. يعني وقتي قلمرودين را همه معارف و همه جوانب حيات بشري به حساب آوريم طبيعتا بايد انتظار داشته باشيم كه پيشوايان دين در همه علوم حتي علوم پايه مباني مدوني عرضه كرده باشند. اين ديدگاه هم چنان مورد بحث است و به طور قطعي نمي توانيم نسبت به صحت و سقم آن قضاوت كنيم. ب) فرضا امامان مطالبي در اين زمينه ها فرموده باشند باتوجه به اينكه همه فرمايشات آنان به ما نرسيده و بسياري از سخنان گهربار آنان به خاطر مخالفت حكام جبار از دست رفته است. بنابراين چه بسا سخناني از اين مقوله ها داشته اند كه به دست ما نرسيده است. ج) در ميان سخناني هم كه از ائمه(ع) در دست ماست متأسفانه تحقيق اساسي و جدي در بازيافت رهنمودهاي علمي نشده است و چه بسا نكاتي از اين دست در لابلاي فرمايشات آنان باشد كه بدان توجه چنداني نشده و راز علمي آن گشوده نشده است. د) از همه مطالب فوق كه بگذريم به نظر مي رسد سيره امامان (ع) براين بوده كه بگذارند علوم بشري به تدريج رشد كند و انسان ها در هر زمان به تناسب به كاوش هاي علمي بپردازند. البته آنان گهگاه رهنمودها و مطالبي در اين زمينه ها داده اند. اما باتوجه به گرفتاري آنان در مسائل ديگر واز طرف ديگر عدم درك اجتماع بسياري ازمطالب غيرديني را نگفته و وانهاده اند تا بشريت تدريجا به آنها دست يابد.